سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خود پسندیدن آدمى ، یکى از حسودان خرد اوست . [نهج البلاغه]
دانلود کده-هرچی مخوای مجانی دانلود کن
درباره



دانلود کده-هرچی مخوای مجانی دانلود کن


مدیر وبلاگ : ali[393]
نویسندگان وبلاگ :
علی آقا (@)[0]


پیوندها
دلنوشته های قاصدک
تغییر مطلوب
سیب سرخ
###@وطنم جزین@###
ایران ابرقدرت فاتح
عشق سرخ من
(✿◠‿◠) کــــــــلبه ← اف1 .•°*
جوان ایرانی
قیدار شهر جد پیامبراسلام
آشفته حال
گل باغ آشنایی
پایگاه فرهنگی شهید علی پور
بلوچستان
دانلود آهنگ
داروخانه دکتر سلیمی
چلچراغ شهادت
بهشت گمشده کوه پنبه
►▌ استان قدس ▌ ◄
پرپر
سریال شهرزاد
تسبــیــ ـ ـ ـح واژه ها
نگاهی نو به مشاوره
نزار تنها بمانم
یا د د اشت ها ی شخصی خو د م .
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
بـــــــــاغ آرزوهــــــــــا = Garden of Dreams
ـــــــ م . ج ـــــــــ
ساعت یک و نیم آن روز
هستی تنهاااااا.....
سارا احمدی
یه دلتنگی-یه دلنوشته-یه عکس-یه عاشق
کارشناس مدیریت بازرگانی: مهران حداد
.: شهر عشق :.
88783
رویای شبانه
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
پیامنمای جامع
قاصدک ولایت
بود نبود
طریق یار
ایران
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
ღღتبسمـــــیـ بهـ ناچارღღ
ما تا آخرایستاده ایم
نرگس 1
محمدمبین احسانی نیا
کوهستان دیار عالمان
ستاره سهیل
بغض تلخ
عطر یاس
دل نوشته
غزل عشق
نمکستان
یاد دوستان به خیر....
رازهای موفقیت زندگی
سربازی در مسیر
شیطان در کمین گاه
دلم تا لب پره حرفه...برای در واسه دیوار.....هوای تازه تر میخواد
وبگاه خبری دریچه
گوچی جان
کلبه تنهایی
ازادی حجاب حسرت یک طلبه
یک کلام حرف خودمونی
S&N 0511

الهگان
زندگی شیرین
عشق
Manna
مصطفی
♥Deltangi
سازمان بسیج اساتید استان تهران
ارواحنا فداک یا زینب
❤ღمشکات نور الله ღ❤
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
صدای سکوت
شـــــــیـــشـــــه ی نــــــــــــازک دلـــــــــــــــــــتنگی
سحر یه دختره تنها
غدیریه
تلخی روزگار....
*عشق و جزا*
بزرگترین سایت خنده بازار
♫جیغ بنفش در ساعت 25♫
انجمن نابینایان و کم بینایان استان خــوزستـان
نت سرای الماس
همه چیز مخصوصا شعر
دهکده کوچک ما
love
گروه اینترنتی جرقه ایرانی
امید انتظار من
کلبه ی آرامش
مرگ عاشق
Tarranome Ziba
دختر و پسرای ایرونی
میقات هشتم
اجتماعی
... یاس ...
حسام الدین شفیعیان
غزل باران
مداحی+بازی اکشن+عکس عشقولانه+مقاله
پا گنده
wanted
دلتنگـــــــــــــــ همه شمـــــــــــــــــــا....
یه کم فکر کنیم...!
آتیه سازان اهواز
اندروید-darbani
راه کمال
جواد قدرتی javadghodrati
مائــده الهی
تنهایی.......
کشکول
چی کار؟
دوستی
نوری چایی_بیجار
بیارجمند
انجمن خیریه رهروان سیره علوی
هیئت
کشاورزی نوین
*آوای سارا2*
ولایت نامه مادر
کـهـکـشـــــان
نــــــا کجــــــا آبـــــــاد دل مــــن ...
همسایه خورشید
ستاره خاموش
آزاد
شاسوسا
عرفان وادب
کردکوی
allah is my lord
YAS
سکوت سرد
عفت زن و مرد
داش هادی
ماه مهربان من
بیا ازدواج کنیم
دنیای عشاق
صراط
ghamzade
جدیدترین ها در ایران نوین
دلنوشته های یه عاشق!
ازتومی نویسم!!
بی خیال همه چی
Ahorayearyaii
تینا
داستان های عاشقانه
ردپای عشق
شیدا
►▌ ....عسا قلم....▌ ◄
RANGARANG
هر چی بخوای!!!!!!!!!فقط تو
کوثر ولایت
❤خاکســـــــتر عشـــق❤
پوستر و عکس ایرانیان
*دیدبان رایانه ای*
ASIAN MARADONA
جوان و درس
اخراجی های عشق
انجمن وبلاگنویسان مشهد
آبشار
تقدیم به مادرم
مناجات با عشق
مسعود رضانژاد فهادان
فقط ما
از یک انسان
*عاشقانه های بی جواب*
تندیس اندوه
ثانیه ها...
**هرچه میخواهددل تنگت اینجا هست **عاشقانه ها
دم نوش ِ خستگی...
بی هم نفس
حرف های نگفته دلهای شکسته بارانی از غم
تَرَنّم عفاف
*# ستارهـ هایـ خاموشـ #*
هرچه دل تنگم بخواهد
پرسپولیس
یک وبلاگ واسه انگلیسی
نفس
کوچه باغ
...دختر روستا...
بسم رب الشهدا
مطالب وتصاویرجالب
بفرما تنظ
عکس میخوای کلیک کن
سرباز وفادار امام زمان(عج)
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه

مطالب پایه ی ششم دبستان
.....خداحافظ رفیق
عاشق دیونه
love at the first sight
کهکشان
بروبچ زابل
نـــابترینـــــــــــــــــها
یه بچه فینگیلی
بسوی ظهور
منبرنت
خانوم آقا سید
خورشید و ماه
عاشقانه زندگی کن
به نام آنکه مسی را آفرید تا رونالدو بی سرور نماند...
احادیث اهل بیت
شبهای شرجی
قرآن
چیزهای جالب
عشق
به دنبال من اگر می آیی.......
جهاد ولایت
جیگر نامه
جیگر نامه
black boy
بغضتو بشکن....
صدای خستگی
کتاب خوان
افسانه ی دونگ یی
...اندکی صبر ، سحر نزدیک است
آژانس مسکن عمادی
اسکل آباد
دیگه از ما گذشته
مبین یار
جیگر طلا
گیسوکمند
Ali reza khosravi
ولایت
سکـوتـــ شبـانـه"
زمزمه یهدایت
مجله تفریحی سرگرمی فیسبوک 69
خلوت دل
سهیل ستاره
راز خوشبختی
پری دریایی
جوک جدید/پ نه پ/ بازی های جدید/نرم افزار و...
پایوند
گلبرگ
قوشچی
دنیای دیگه ایه، این دل نوجون ها
Tan Tan
مرگ عشق
نگارشهای نگار
manoto tv
والتین والزیتون
magicschool
ریشــــ وِز وِزیـــ
حلما
رقص مـــــــــــــــــــرگ
0918love for you
باز باران
آسمون عشق
S.B=S.B
بیـــدِ مَجنــــون
eshq poch!!
روانشناسی
بوی بهار
اف ام او دانلود
Ba Ham Vali Bedone Ham
عشـــــــق
ازمحبت خارهاگل میشود...
میناب
شهدا شرمنده ایم
(یا فاطمه الزهـــــــرا (س
داستانک
وبلاگ سایت پرتال و انجمن پاتوق دوستان
محسن حیدری
دل شکسته
نقاشی های الیکا یحیایی
طراحی چهره
کنیز مادر
وبلاگ شکلاتی ها
خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا
معماری
قـَـــروقاطــــــــی
ازهر زمان ازهرمکان
حدیث معصومین علیهم السلام
صداقت
تورو دوس دارم،،،تو مال منی
جعفر خالقی بایگی
دانلود آهنگ،نرم افزار
عاشقانه
پذیرش تحصیلی و منابع آزمون کارشناسی ارشد کلیه رشته ها
نیلوفر مرداب
جایی برای خنده وشادی و تفریح
mystery
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
جزتو

بعضی از دوستان  یه سلام میکنن  به عنوان پیام برگزیده اعلام میشه  یا یکی میگه پایتخت عوض شد  برگزیده شد آخه انصافه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط ali 91/7/19:: 7:37 عصر     |     () نظر
مردان دیروز
زنی را سنگ زدند به حکم ننگ
زنی را کشتند به حکم همخوابگی
و فراموش کردند
که خود هر شب
همخواب
زنانی هستند
که به قیمت نان
تن می فروشند

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط ali 91/7/19:: 7:20 عصر     |     () نظر

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط ali 91/7/19:: 7:19 عصر     |     () نظر

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط ali 91/7/19:: 7:13 عصر     |     () نظر

 

آن نشاط و شعف فصل درو یادم رفت            وان شب کوفتن خرمن جو یادم رفت

وای بر من که طبیعت چه به روزم آورد!!!        لته و قلقلی و درچه و او یادم رفت

با سلام خدمت همه بزرگان، اساتید، علامه ها، دانشجویان، دانش آموزان، پدرهای کشاورز و مادرهای خانه دار، جوانان جویای کار و همه عزیزانی که به هر شکلی با روستای تبادکان ارتباط دارند. راستش چند روز پیش تو سایت به طور اتفاقی به وبلاگ روستای تبادکان برخورد کردم، اولش خیلی ذوق زده و خوشحال شدم که دیدم یه نفر اقدام به طراحی یک وبلاگ به اسم روستای پدری من کرده، اما بعدش دیدم که آخرین تاریخ بازدید سایت اسفند 87 بوده و ظاهرا نویسنده اش دیگه از پس انتخاب واحد و ثبت نام بر نیومده، به هرحال خیلی مشتاق شدم که به تقلید از ایشون، یه وبلاگ جدید فقط برای معرفی روستای تبادکان، عجایب چهل گانه اش، اخبار و رویدادهاش، حوادث و جشن هاش و ... ایجاد کنم.

 شبهای تبادکان

برای شروع فقط می خوام وضعیت جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و البته سیاسی این روستارو کمی براتون شفاف سازی کنم. با اجازه.

روستای دورافتاده تبادکان، در 40 کیلومتری شمال شرق مشهد واقع شده و تا چند سال پیش عبور و مرور مردم آن به مشهد از طریق جاده شوسه کارخانه سیمان، قرقی صورت می گرفت. اما در چند سال اخیر، جاده جدیدی از پنجتن، التیمور برای آن ساخته شده که پس از عبور از امرغان، برزش آباد و روستای احمدآباد، به جنوب غربی این روستا منتهی می شود. به گفته اداره آمار این روستا، جمعیت واقعی آن 300 خانوار (یعنی حدود 1000) نفر است. اما به گفته برخی دیگر از بزرگان، اگر جمعیت مهاجران روستا به آن اضافه شود، به چند برابر افزایش پیدا می کند. آمار مربوط به روزهای تاسوعا و عاشورا در حسینیه پایین این روستا، خود گواه بسیار محکمی بر این ادعاست.

تبادکان

گستره جغرافیایی روستا به شکل یک بیضی یا لوزی کشیده از شمال شرقی به جنوب غربی است که در بالا به چشمه روستا (معروف به سر زو) و در پایین به جاده خروجی ختم می شود. در سمت غربی، قبرستان روستا در دو بخش جداگانه قرار دارد که بخش بالایی آن مخصوص شهدا و سادات روستا و همچنین برخی از بزرگان و علما می باشد. در قسمت شرقی و جنوبی نیز زمین های کشاورزی روستا در چند دشت مجزا از جمله حیته های بزه، در ربات، گرگازون، دشت خانکر، دشت ... و ... قرار دارد. زمین های دیم روستا نیز در مناطق دروافتاده ای به نام های تخته بالا، تخته سینجی، تبزه، تخته سرکمر و ... واقع شده است.

خود روستا به چهار بخش (ایالت) تقسیم می شود. بالاده (بالده): قسمت بالایی روستا که مرکز فرماندهی آن حسینیه بالا است. میانه که در وسط روستا قرار گرفته و مرکز فرماندهی آن حسینیه وسط و مسجد صاحب الزمان است. قلعه بالا که استقلال آن توسط همه مردم پذیرفته نشده است و در حقیقت به میانه تعلق دارد. مهمترین بناهای این ایالت، مدارس ابتدایی و راهنمایی روستا، شعبه نفت و همچنین حمام عمومی هستند. پایین ده نیز شامل بخش پایینی روستا است و مرکز آن حسینیه پایین است.

بیش از 50 درصد مردم ساکن در روستا به شغل کشاورزی مشغولند و در کنار کشاورزی، به پرورش گاو و گوسفند و صدالبته کبوتر (کفتر) نیز می پردازند. اما در سال های اخیر، تعداد زیادی از جوانان روستا را ترک کرده و در شهرهای مختلف ایران که آمار آن را تا بم، زرند و شیراز هم داریم به شغل قالب بندی و طراحی اسکلت ساختمان (آلموتوربندی) مشغول شده اند و البته موفقیت های بسیار بزرگی را در این زمینه به دست آورده اند.

خوب سرتونو درد نمیارم، انشاء الله در روزهای آینده بیشتر به توصیف این روستا خواهیم پرداخت...

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط ali 91/7/19:: 6:33 عصر     |     () نظر

منبع:barcelona74.blogfa.com

 

 

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط ali 91/7/19:: 6:31 عصر     |     () نظر

حمید داودآبادی در خاطره خود می‌گوید: آقا در بین صحبت هایش فرمود: «تصویر شهیدی در اتاق من هست که بسیار زیباست و خیلی به آن علاقه دارم.» وقتی پرسیدم متعلق به کدام شهید است؟ ایشان فرمود که نامش را نمی دانم

به گزارش فارس، حمید داودآبادی نویسنده و وبلاگ نویس عرصه دفاع مقدس در جدیدترین مطلب زیبایی که در وبلاگ خود به نگارش در آورده به ذکر خاطره‌ای از دیدارش با رهبر انقلاب اشاره کرده که در زیر آن را می‌خوانید:
 
 
اوایل بهمن ماه 1377 بود و بعد از ماه مبارک رمضان. همراه «مسعود ده نمکی» و فرزندانم سعید و مصطفی - که آن موقع هفت، هشت سال بیشتر نداشتند – خدمت مقام معظم رهبری بودیم. نماز جماعت مغرب و عشا در جمع کوچک مان به امامت آقا خوانده شد و آقا همان جا روی سجاده برگشت رو به ما و حال و احوال و گپ و گفت شروع شد. تازه نشریه شلمچه، به ضرب و زور «عطاالله مهاجرانی» وزیر ارشاد اصلاحات تعطیل و قلع و قمع شده بود.
 
مسعود تقویم زیبایی را که در نوع خود در آن زمان بی نظیر بود، با خود آورده بود تا تقدیم آقا کند. سررسید جالب «یاد یاران» با تصاویر رنگی شهدا که در نوع خود اولین بود. آقا، سررسید را گذاشت جلویش و شروع کرد به تورق. برای هر کدام از شهدا که تصویرش را می دید، خاطره یا نکته ای می گفت.
 
از شهید «سیدمجتبی هاشمی» که فرمود: «آقا سید برای خودش در آبادان حال و هوایی داشت.» تا شهید «عباس بابایی» که آقا خواب زیبایی را که چند شب قبل از آن شهید دیده بود، تعریف کرد.
 
شهید «محمود کاوه» که آقا از آشنایی اش با خانواده آن عزیز در مشهد گفت و شهیدان دستواره که چند روز قبل از آن، به سر مزار آن سه برادر شهید رفته بود و ...
 
هر کدام از تصاویر زیبا، احساس آقا را با خود همراه داشت. مثلا عکس شهید «علی اشمر» – قمرالاستشهادیین لبنان - برای آقا خاطره آخرین دیدار پدر آن شهید و برادر بزرگ تر او محمد را به همراه داشت، که حاج منیف گفته بود:«آقا، من حاضرم همین پسرم محمد را هم به راه اسلام و ولایت فدا کنم.» و آقا که بر پیشانی محمد بوسه زده بود؛ و چندی بعد، محمد اشمر در عملیات مقاومت جنوب لبنان، با گلوله صهیونیست ها که بر پیشانی اش نشست، به شهادت رسیده بود.
 
از بقیه بگذریم.
 
همه اینها را گفتم تا به این جا برسم.
 
آقا در بین صحبت هایش فرمود:
 
«تصویر شهیدی در اطاق من هست که بسیار زیباست و خیلی به آن علاقه دارم.»
 
وقتی پرسیدم متعلق به کدام شهید است؟ ایشان فرمود که نامش را نمی دانم. سپس به آقا میثم – فرزندش - گفت که برود و آن عکس را بیاورد.
 
دقایقی بعد که صحبت ها درباره عظمت شهدا گل انداخته بود، آقا گفت:
 
«حتما باید شما اون عکس رو ببینید.»
 
سپس رو به میثم کرد و مجددا گفت: «شما برو اون عکس شهید رو از اطاق من بیار.»
 
که آقا میثم رفت و سرانجام عکس را آورد.
 
کارت پستال کوچکی بود از شهیدی با بادگیر آبی، که بر زمین تفتیده شلمچه آرام گرفته بود.
 
آن عکس را قبلا دیده بودم. عکسی بود که «موسسه میثاق» منتشر و پخش کرده بود. زیر آن هم نام شهید را نزده بودند.
 
عکس را که آورد، آقا با احترام و ادب خاصی آن را به دست گرفت و رو به ما نشان داد. همان طور که آن را جلوی چشم ما گرفته بود، فرمود:
 
«شما به چهره این شهید نگاه کنید، چقدر معصوم و زیباست ... الله اکبر ... من این را در اطاق خودم گذاشته ام و به آن خیلی علاقه دارم.»
 
ناگهان یاد کلامی از دوست عزیزم «حسین بهزاد» افتادم.
 
چندی قبل از آن، حسین همان عکس را نشانم داد و نکته بسیار مهمی را تذکر داد. آن شهید جوان با سربند خود لوله اسلحه اش را بسته بود و ...
 
به آقا گفتم:
 
«آقا، یک نکته مهمی در این عکس هست که مظلومیت او را بیشتر می رساند.»
 
آقا نگاه عمیقی به عکس انداخت و با تعجب پرسید که آن نکته چیست؟ که حرف حسین بهزاد را گفتم:
 
« این بسیجی، با سربند خود لوله اسلحه اش را بسته که گرد و خاک وارد لوله اسلحه نشود. یعنی این شهید هنوز به خط و صحنه درگیری نرسیده و با اسلحه اش هنوز تیر شلیک نکرده است.»
 
با این حرف، آقا عکس را جلوتر برد و در حالی که نگاهش را به آن عزیز دوخته بود، با حسرت و با حالتی زیبا فرمود:
 
« الله اکبر ... عجب ... سبحان الله ... سبحان الله »
 
دست آخر، آقا مسعود زرنگی کرد و از آقا خواست تا اجازه دهد عکس آن شهید را به عنوان یادگار به او بدهد. آقا هم پذیرفت و روی دست راست شهید بر عکس، امضا کرد و به عنوان یادگار به مسعود داد.
 
تصویر شهید هادی ثنایی‌مقدم
 
دیدن این مطلب باعث شد تا این خاطره آقا را درباره شهید را ذکر کنم.
 
مزار این شهید کجاست؟
 
چندی پیش در یکی از خبرگزاری‌ها مطلبی پیرامون این شهید به همراه نامش منتشر شد که باعث گردید این تصویر این شهید از گمنامی در بیاید.
 
هادی ثنایی‌مقدم یازدهم تیرماه 1351 در شهرستان لنگرود به دنیا آمد. این نوجوان بسیجی روز 23 دی‌ماه سال 1365 در منطقه عملیاتی «شلمچه» به شهادت رسید اما پیکرش هیچگاه بازنگشت.
 
ظاهرا در گلزار شهدا، نمایشگاه عکسی از شهدای کشورمان برپا بوده است. مادر شهید ثنایی‌مقدم به تصاویر شهدا نگاه می‌کند و به یک عکس خیره می‌شود و ناگهان فریاد می‌زند این هادی منه.... این هادی منه... .
 
نقل از خمینی همتان


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط ali 91/7/19:: 5:50 عصر     |     () نظر

تو این چند وقت که نبودم 

یه عده حیوان که البته اینها از حیوان نیز پست تر هستند و شاید مصداق

این  آیه باشند که فرمود :

 

"وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ

أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ

أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ"؛(9)

"به یقین گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم، آنها دلهایی دارند

که با آن درک نمی کنند (با عقلشان اندیشه نمی کنند) و چشمانی که با آن

نمی بینند و گوشهایی که با آن نمی شنوند. آنها همچون چهارپایان اند،

بلکه گمراه تر. اینان همان غافلان اند."

و

"أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ

سَبیلاً"؛(10)

"آیا گمان می بری بیشتر آنان می شنوند یا می فهمند! آنان فقط همچون

چهارپایان اند، بلکه گمراه ترند."

به رحمة للعالمین یعنی خاتم پیامبران ، آن بزرگ انسان کامل ، آن نجات

بخش هستی حضرت محمد صلوات الله علیه و روحی له الفداک جسارت

نمودند و بدون شک همه ما در قیامت خواهیم دید که آنان به چه کسی

جسارت نمودند ... چون این دنیا ظرفیت فهم و درک مقام ایشان را ندارد .

در هر صورت خدا اگر آنها اگر قابل هدایت نیستند رو نابود کند و با اولیایشان

محشور فرماید و ان شاالله فرج آقا امام زمان نزدیک تر از نزدیک باشد ...

آمین

 مقاله ای مرتبط در پیوندهای روزانه  عاقبت کسانی که به پیامبر توهین کردند 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط ali 91/7/19:: 5:50 عصر     |     () نظر

مولا علی علیه سلام فرمودند : 

اهل دنیا همچون سوارانی هستند که آنها را می برند . و آنها در خوابند ....

که این مصداق نیز در حج صدق میکند ...

تا نرفته ای خدا خدا میکنی که کی میشه برم  .. دل تو دلت نیست .. هزار جور فکر میاد توسرت که سنگ تموم میگزاری   و ....

 

اما  زمانی که میری انگار مصداق کلام مولا میشی ...

در خوابی و  فقط روزها یکی پس از دیگری رد میشن و در خواب اون هم چه خوابی ...

البته گاهی همون اولا بیدار میشی ولی اونم از جانب معشوقه وگرنه کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد ....

و الان هم موندی با یه کوله بار غصه از این که چه مفت از چنگمون رفت و دست خالی برگشتیم و الان هم احساس میکنی که کاش میرفتی و جبران میکردی و شاید اینبار دل به معشوق میبستی و او میشدی و  از خود بیخود و خالی از هرگونه منیت ....

با تمام این اوصاف کاش دوباره راهی بودم ....

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط ali 91/7/19:: 5:48 عصر     |     () نظر
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >