ولی مهم تر از همه اینه که این 3 تا دختر نباید همدیگر رو بشناسن
.
.
مرد دوستی را کشف کرد و عشق اختراع شد
زن عشق را کشف کرد و ازدواج را اختراع کرد!
مرد تجارت را کشف کرد و پول را اختراع کرد
زن پول را کشف کرد و « خرید کردن » اختراع شد!
از آن به بعد مرد چیزهای بسیاری را کشف و اختراع کرد
من برای شام دوستمو دعوت کردم خونه مون
زنش میگه: چرا این کار رو کردی، ببین خونه چقدر بهم ریخته است
ظرفا کثیفن، هیچی هم برای خوردن تو یخچال نیست
شوهره میگه: میدونم ولی اشکالی نداره
زنه میگه: اگه میدونی، پس چرا دوستت رو دعوت کردی؟
شوهرمیگه: آخه اون زده به سرش بره زن بگیره
درخت مکر زن صد ریشه دارد / فلک از دست زن اندیشه دارد!
.
.
سلام ، شنیدم پنج شنبه جشن نامزدیته ، خیلی خوشحال شدم . تبریک میگم.
ستاد پیشگیری از افسردگی دختران دم بخت
.
.
غضنفر به زنش میگه میخوام برای تعطیلات ببرمت دور دنیا
.
.
پسره: من تا 25 سالم نشه ازدواج نمیکنم
دختره: منم تا ازدواج نکنم 25 سالم نمیشه
نصیحت خنگول به پسرش : هیچ وقت زن نگیر به پسرت هم بگو زن نگیره!
زنها دو وقت گریه می کنن: وقتی فریب می خورن ، وقتی می خوان فریب بدن.
کلمات کلیدی:
می بوسمت از راه دور .......... ولی نمی خوام این دفعه یواشکی باشه....... می خوام حداقل کسایی که به وبلاگم سرمی زنند بدونند ......... می خوام ببوسمت ... حتی اگه گناهه ....حتی اگه خودت هم نخوای ... حتی اگه ندونی ... حتی اگه هیچ وقت نفهمی ... حیف که نمی فهمی چقدر دوست دارم ....... تو من رو به این دیوونگی کشیدی ........ به خاطر یه لحظه دیدنت ....... به همین هم قانع ام
کلمات کلیدی:
حاضری هر چی که داری ، بیان و از تو بگیرن
حاضری دنیارو بدی،فقط یه بار نیگاش کنی
به خاطرش داد بزنی،به خاطرش دروغ بگی
رو همه چی خط بکشی،حتّی رو برگ زندگی
وقتی کسی تو قلبته،حاضری دنیا بد بشه
فقط اونی که عشقته،عاشقی رو بلد باشه
قید تموم دنیارو به خاطرِ اون می زنی
خیلی چیزارو می شکنی ، تا دل اونو نشکنی
حاضری که بگذری از دوستای امروز و قدیم
امّا صداشو بشنوی ، شب از میون دوتا سیم
حاضری قلب تو باشه ، پیش چشای اون گرو
فقط خدا نکرده اون ، یه وقت بهت نگه برو
حاضری هر چی دوس نداشت ، به خاطرش رها کنی
حسابتو حسابی از ، مردم شهر جدا کنی
حاضری حرف قانون و ، ساده بذاری زیر پات
به حرف اون گوش کنی و به حرف قلب باوفات
وقتی بشینه به دلت ، از همه دنیا می گذری
تولّد دوبارته ، اسمشو وقتی می بری
حاضری جونت و بدی ، یه خار توی دستاش نره
حتی یه ذرّه گرد وخاک تو معبد چشاش نره
حاضری مسخرت کنن ، تمام آدمای شهر
امّا نبینی اون باهات ، کرده واسه یه لحظه قهر
حاضری هر جا که بری ، به خاطرش گریه کنی
بگی که محتاجشی و ، به شونه هاش تکیه کنی
حاضری که به خاطر ، خواستن اون دیوونه شی
رو دست مجنون بزنی ، با غصه هاهمخونه شی
حاضری مردم همشون ، تو رو با دست نشون بدن
دیوونه های دوره گرد ، واسه تو دس تکون بدن
حاضری اعتبارتو ، به خاطرش خراب کنن
کار تو به کسی بدن ، جات اونو انتخاب کنن
حاضری که بگذری از ، شهرت و اسم و آبروت
مهم نباشه که کسی ، نخواد بشینه روبروت
دیگه به چشمت نمی یاد ، اگر که ثروتی داری
حاضری هر چی بشنوی ، حتی اگه سرزنشه
به خاطر اون کسی که ، خیلی برات با ارزشه
حاضری هر روز سر اون ، با آدما دعوا کنی
غرورتو بشکنی و باز خودتو رسوا کنی
حاضری که به خاطرش ، پاشی بری میدون جنگ
عاشق باشی اما بازم ، بگیری دستت یه تفنگ
حاضری هر کی جز اونو ، ساده فراموش بکنی
پشت سرت هر چی می گن ، چیزی نگی گوش بکنی
پرنده های شهرتون ، دونه به دونه بمیرن
وقتی کسی رو دوس داری ، صاحب کلّی ثروتی
نذار که از دستت بره ، این گنجِ خیلی قیمتی
کلمات کلیدی:
ای کاش احساسم گلی می بود ، میریخت عطرش را به دامانت
یا مثل یک پروانه پر میزد ، رقصان به روی طاق ایوانت
.
ای کاش احساسم کبوتر بود ، بر بام قلبت آشیان میکرد
از دست تو یک دانه برمیچید ، عشقی به قلبت میهمان میکرد
.
ای کاش احساسم درختی بود ، تو در پناه سایه اش بودی
یا مثل شمعی در شبت میسوخت ، تو مست در میخانه اش بودی
.
ای کاش احساسم صدایی داشت ، از حال و روزش با تو دم میزد
مثل هزاران دانه برفی ، سرما به جان دشت غم میزد
.
ای کاش احساسم هویدا بود ، در بستر قلبم نمی آسود
یا در سیاهی دو چشمانم ، خاموش نمیگشت و نمی آلود
.
ای کاش احساسم قلم میگشت ، تا در نهایت جمله ای میشد
یعنی که “دوستت دارم”ی میگشت ، تا معنی احساس من میشد !
کلمات کلیدی: